NEVER DIE MY LOVE
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقی
من کسی را دیدم
از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
شاعری دیدم
هنگام خطابه
به خرچنگ می گفت ستاره
و اسید نیتریک را جای می می نوشید
همه جا پیدا بود
همه جا را دیدم
بارش اشک از نمره تک
جنگ آموزش با دانشجو
حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک ترم به دست ترمیم
قتل یک لبخند در آخر ترم
همه را من دیدم
من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یک نمره نا قابل ده خشنودم
من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بکنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم استاد
کی کوئیز می گیرد
برگه حذف کجاست
سایت و رایانه آن مال من است
تریا،نقلیه و دانشکده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم
و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
وقتی دلم واست تنگ میشه
میرم پشت ابرا و گریه میکنم
پس هر وقت دیدی داره بارون میاد
بدون که دلم واست تنگ شده
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: مطالب قبلی :: مهر :: اوقات شرعی ::
:: درباره من :: :: لینک به وبلاگ ::
:: لوگوی دوستان من :: :: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک ::
RSS
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
9737
7
0
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384
پسری 20 ساله دانشجوی کاردانی رشته کامیوتر در دانشگاه آزاد مشغول تحصیل می باشم