NEVER DIE MY LOVE
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
اولین بار....اولین بار...
اولین دل دل دیدار..
اولین شب...
اولین تب...
سرفه های خشک سیگار...
زنگ آخر زنگ غیبت...
وقت خوب زیر بارون...
زنگ نور و سایه...امتحان بوسه باران
اولین بار.. اولین بار....آخرین فرصت ما بود...
کشف طعم بوسه ی تو...
مثل کشف یخ وآتش...
کشف بی مرگی و ایثار...کشف گستاخی آرش..
اولین دروغ ساده...اولین شک بی اراده...
وحشت سر رفتن از عشق....گریه های سر نداده....
...اولین بار... اولین بار...
اولین نامه ی کوتاه در شبی ساکت و سیاه
خطی از دلواپسی ها.....از من و تو تا خود ما...
اولین بغض حسادت....کنج دنج شب عادت....
بستری از درد و از یاد ...تا ضیافت ...تا عیادت...
اولین بار...اولین بار....آخرین فرصت ما بود....
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
در کنار ساحل نشسته بودم که ناگهان کبوتری آمد وگفت: به عزیزترین دوستت نامه نمی نویسی؟ گفتم قلم ندارم گفت با پر من بنویس. گفتم جوهر ندارم !! گفت با خون من بنویس .
گفتم دفتر ندارم ؟! گفت در قلب من بنویس .
و سر انجام در قلب کبوتر عشق نوشتم :
هر گز فراموشت نمی کنم
نوشته شده توسط: غریبه آشنا
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: مطالب قبلی :: مهر :: اوقات شرعی ::
:: درباره من :: :: لینک به وبلاگ ::
:: لوگوی دوستان من :: :: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک ::
RSS
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
9739
9
0
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384
پسری 20 ساله دانشجوی کاردانی رشته کامیوتر در دانشگاه آزاد مشغول تحصیل می باشم